خـــب،
این طبیعتشه...
ولی همون موقعهایی که داره بارون میباره، برو بشین پای درددل آسمون
ببین چی میگه؟!
چرا داره گریه میکنه؟!
دلتو بده به آسمون و عوضش ازش چند تا ستاره بگیر!!!
میدونی؟
گاهی آسمون پرستاره است، ولی یه ستاره میون اون ستاره ها بزرگتر وقشنگتر و درخشانتره!
من...
اسمشو گذاشتم ستارهی «تو»!
میدونی؟
وقتی با ستارهی «تو» حرف می زنم، وقتی بهش خیره میشم یا بهش چشمک میزنم همیشه ازم یه چیزی میپرسه!
میگه: دوستم داری؟!
منم میگم:
دوســــــــــــــتت دارم
ولی دیشب ازمن یه سؤال دیگه پرسید، گفت:
تو چرا هیچوقت ازمن نمیپرسی که دوستت دارم یا نه؟!
منم ازش پرسیدم: تو چی؟دوسم داری؟
میدونی چی گفت؟؟؟؟؟؟؟
گفت: قلبت رو بده!!!
گفتم چه جوری؟؟!!
گفت: چشماتو ببند، یه نفس عمیق بکش و خودتو رها کن
قلبت پرواز میکنه وخودش میاد پیشم!!!!
منم همون کاری رو کردم که ستاره گفت
ستاره قلبم رو گرفت وروش یه چیزی نوشت؟!! بعد پسش داد...
می دونی چی نوشته بود؟؟؟
نوشته بود: دوســـــــــــــتت دارم
نوشتهی ستارهی «تو» رو قلبم موند هنوزم مونده،تا آخرم میمونه،چرا؟؟!!
چون بهم گفت: حقیقت هیچوقت نابود نمیشه!!!
چون چیزی هست که "نابود وجود داشته باشه".
راستـــــی! بیا این دفعه که داره بارون میباره بریم پشت پنجره به درددل آسمون گوش کنیم!!!
وقتی شب میشه، بیا دوتایی به ستاره ها نگاه کنیم، وقتی میخواییم بخوابیم بیا دوتایی به ماه شب بخیر بگیم و وقتی صبح میشه بیا طلوع خورشید رو که پر از عشقه باهم نگاه کنیم....
باشد که عاشق بمانیم!
تا آخرش...
نظرات شما عزیزان: